شهید اسکندر عبدی پور

آغوشۣ سحر تشنۣه دیدار شماست مهتاب خجل ز نور رخسار شماست

خورشید که در اوج فلک خانه ی اوست همسۣا یه ی دیوار به دیوار شماست

شهید اسکندر عبدی پور در نیمه مرداد ماه 1342 در روستای قلعه کعبی در خانواده ای متدیّن و اصیل چشم به جهان گشود دوران کودکی این عزیز در محیط سرشار از صفا و صمیمیت خانواده سپری شد. او در هفت سالگی قدم به دبستان مولوی (شهید عبدی پور) نهاد و تحصیلات ابتدایی خود را با موفقیت در روستا سپری کرد و بعد از آن برای ادامه تحصیل در مقطع راهنمایی و دبیرستان به امیدیه عزیمت کرد و در منزل خاله خود (مادرشهید سید سعید طباطبایی) اقامت نمود. در دوران تحصیل از لحاظ اخلاق و رفتار در بین دوستانش نمونه بود و به همین دلیل همه او را ستایش می کردند. در ایام آخر هفته و تعطیلات همچون کبوتری سبکبار به روستا باز می گشت و فضای آن را بر همه جا ترجیح می داد. وقتی در روستا بود مسجد و مراسم مذهبی را از عطر وجود خود خوشبو می ساخت.

با شکوفا شدن نهال انقلاب اسلامی در کنار دوستانش در تظاهرات و اعتراض به رژیم ستمشاهی فعالیت می کرد. شجاعت و دلیری این جوان عزیز چنان زبانزد بود که باید او را به عنوان اولین شهید روستای قلعه کعبی و منطقه زیدون و از مؤثرترین نیروهای بسیج و سپاه به حساب آورد. چهره ی مهربان و صبور او هر بیننده ای را به خود جذب می کرد و به تحسین وا می داشت و به جرﺃت می توان گفت: در طول ایام تحصیل و زندگی پر بارش کمتر کسی از او رنجیده خاطر شده است. شاید به همین دلیل است که شهادتش چنان تأثیری در بین هم کلاسی ها و دوستانش در روستا ومنطقه امیدیه گذاشت که اغلب که آنها به عشق شهادت و ملحق شدن به او لحظه شماری می کردند.

در ایامی که اسکندر در امیدیه مشغول به تحصیل بود از اعضای فعال انجمن اسلامی  و پایگاه مقاومت شهید باکری مسجد حجت (عج) علی آباد به حساب می آمد. او با پیوستن به انتظامات سپاه امیدیه(آغاجاری) به حراست از دستاوردهای انقلاب در منطقه پرداخت و در عین حال در سنگر علم و تحصیل به تلاش خود ادامه داد. با تجاوز رژیم عراق به خاک پاک ایران اسلامی بنا به ضرورت آموزشهای نظامی را فرا گرفت. سرانجام او که اسکندر فاتح قلب های همگان بود به آرزوی دیرینه خود رسید و در تاریخ 4/10/1359 هنگام حراست از مقر انتظامات سپاه امیدیه (آغاجاری) مجروح شد وساعتی بعد در بیمارسان شهید ایرانپور امیدیه به دیار دوست شتافت.

مردم غیور امیدیه و زیدون در تایخ 5/10/1359 پیکر این لاله پرپر را در امامزاده سید نصرالدین محمد به خاک سپردند تا قطعه ای از بهشت، پس از این، کانون شهدای روستای قلعه کعبی و کعبه آمال رزمندگان و شیفتگان خمینی کبیر باشد. روحش شاد و یادش پر رهرو باد.

خاطره ای به نقل از یکی از دوستان شهید

بعد از شهادت شهید اسکندر عبدی پور به همراه شهید جهانبخش آرام و یکی دیگر از دوستان در انجمن اسلامی قلعه کعبی تصمیم گرفتیم که نام دبستان «مولوی» روستا را به «شهید اسکندر عبدی پور» تغییر نام بدهیم. تابلویی آماده کردیم و یکی از دوستان با خط زیبای خود نام شهید را بر روی آن نوشت و ما سه نفری در دل شب، تابلو را در جلوی مدرسه نصب کردیم.

فردا صبح این اقدام مخالفت مسئولین آموزشگاه را در پی داشت و خلاصه بعد از انعکاس ماجرا به اداره آموزش و پرورش بهبهان، با موافقت آن اداره مدرسه به نام «شهد اسکندرعبدی پور» تغییر نام یافت.

خاطره تأسیس انجمن اسلامی روستا بعد از شهادت شهید اسکندر عبدی پور

بعد از شهادت شهید اسکندر عبدی پور جراقه ای در ذهن تعدادی از جوانان روستا از جمله شهید جهانبخش آرام وشهید مرتضی قنواتیان روشن شد که به تأسیس انجمن اسلامی روستای قلعه کعبی انجامید. این تشکیلات مذهبی - اسلامی تحول چشمگیری در سطح روستا و منطقه داشت و توانست فتنه گروهک های ضد انقلاب را تا حدودی خنثی نماید و جوانان را از سقوط در ورطه هلاکت حفظ نماید.

این انجمن در برگزاری نماز جماعت، تشکیل کلاس های قرآن ، برگزاری مراسم در اعیاد و مناسبت های مذهبی، برگزاری دعای کمیل وتوسل، تشکیل تیم فوتبال جوانان شهدا، برگزاری ورزش صبحگاهی، راه اندازی کتابخانه مسجد و تشویق جوانان به مطالعه، ارتباط با ارگان های انقلابی مانند جهاد، سپاه وبسیج نقش بسزایی داشت و راه را برای جذب وهدایت نیروهای مخلص و اعزام آنها به جبهه هموار کرد به طوری که اغلب شهدای منطقه از اعضای آن انجمن به شمار می آیند.